شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
شِش حجاب ازدل برون کُن تا ببینی آفتابنورهورا جلوهگر بین،دروصالش کن شتاب ای غریق موجِ دنیا ازچه رو درماندهای؟دست حاجت حلقه کن،بر دامن طفل رباب
اوعـلی اما اولـولعـظمِ سپاه زینب است جرعهای نوش از لبِ،عطشانِ آن دریای آب
عصر عاشورا به گهواره خروشش حیدریست گریهاش مثل رقیه،کفرمطلق را خراب روی دستان پـدر تا عـرش بالا میرود حلق اوخشکیده و صحرای خون مثل سراب تیری آمد چشم ما و یک گِلو خون کرد و رفتیک طرفمادر اسیر و دست خواهر درطناب آه ای مظلوم درمحشربه آغـوش بتول کن شفاعت خیل این گریهکنانِ بیحساب